بهای عدالت
بچه های دانشگاه آزاد دماوند
حقوق.علمی.داستان.خبر و.....

(قسمتی از خاطرات مرحوم دکتر احمد متین دفتری به نقل از کتاب خاطرات یک نخست وزیر)

« ... تصور نرود که من با رویه شدت عملی که در کلیه شئون دادگستری می کردم ، مردی دیکتاتورمنش و قسی القلب هستم . با قدرت و تصمیم کار کردن و قوانین را بی ملاحظه و بدون تبعیض اجرا نمودن دیکتاتوری نیست. من اصولاً مجازات کردن به موقع را یک خدمت لازم و یک تکلیف اجتماعی می دانم و قضات ضعیف النفس را که از کارهای جزائی پرهیز و فخر می کنند که پس از سالها قضاوت در محاکم جنائی یک حکم اعدام امضاء نکرده اند و بطور کلی عناصر مردد و بی تصمیم را نمی پسندم . خودم هم زمانی که قاضی و عضو دادگاه جنائی بودم چندین حکم اعدام صادر کردم و هم در زمان وزارت ، دستور اجرای تعداد کثیری از احکام اعدام را صادر کرده ام . در عین حال با تمام قوا برای نجات بی گناهان کوشیده ام چنانکه در مورد احکام ابرام شده اعدام در دیوان کشور قبل از آنکه پرونده آن را نمی خواندم و با توجه کامل به دلائل اتهام مطمئن نمی شدم که در ماهیت آن اشتباهی نشده است ، دستور اجرا نمی دادم . و با این رویه و بعضی از موارد که تردید و شبهه حاصل شد ، از راه بازرسی های سری و علنی و اعاده دادرسی محکومی را از مرگ نجات داده ام .

در عین حال ، همیشه به این نکته توجه داشته ام که آثار قهری مجازات ها محصور به شخص محکوم نیست و عائله او در معرض عواقب وخیم از جمله تنگی یا فقد معاش و خطرهای اخلاقی هستند و در دوره خدمت دادگستری این اندیشه که کسان زندانیان گناهی مرتکب نشده اند که دچار این عواقب بشوند ، عذاب روحی به من می داد و درباره آنها احیاناً غیر از کمک های محدود شخصی ، تا اندازه ای که اعتبارات دولتی اجازه می داد ، دریغ نمی کردم. بدیهی است این تلاش برای همه در سطح کشور کفایت نداشت . در آن ایام طفل یتیم بی منزل و مأوائی در دادگستری چند سال مهمان ما بود و در عمارت دادسرا سکونت داشت و معروف شده بود به " پسر پارکه " و مجاز بود هر وقتی حاجتی داشت مستقیماً به خود من در دفتر وزارتی تلفن کند.یک روز که از شکایت کسان زندانیان سخت متأثر بودم ، پسر پارکه هم درخواست پوشاکی کرد. فوراً به آقای غلامعلی فرهت دادستان تهران گفتم نظیر این کودک مسلماً بسیاری از ایتام هستند که چون مالی ندارند کسی حاضر به قیمومیت آنها نمی شود و قهراً ولگرد و عاقبت جنایتکار می شوند. فکر کردم از محل بهای اموال بلاصاحب یک بنگاه صغار بدون هیچگونه تظاهری تأسیس کنم و این عمل خیر و بی ریا کفاره ای باشد برای گناه بدبخت شدن عائله کسانی که قربانی قوانین جزائی دادگستری ما می شوند و ما از چاره آن فعلاً عاجز هستیم . آقای فرهت انصافاً همت کرد و نزدیک عمارت دادسرا خانه ای اجاره و به تناسب اعتباری که داشت ، عده ای از اطفال یتیم در آنجا اعاشه می کردند و روزها آنها را به دبستان می بردند و من هم گاه به گاه بدون سر وصدا و تشریفات از این بنگاه بازدید می کردم و بدین وسیله تأثرات فاحشی از شغل وزیر دادگستری را تسکین می دادم . »

منبع : راه مقصود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 199
بازدید کل : 266871
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1